شاهزاده رضا پهلوی در پیامی به مناسبت چهلمین سال درگذشت محمدرضا شاه، با تاکید بر لزوم رسیدگی به شرایط نامساعد کارگران و ریشهکن کردن فقر در کشور پیامی ویدئویی منتشر کرد.
این پیام ویدئویی که شنبه شب منتشر شد با نقل قولی از شاه فقید ایران آغاز میشود: «ترقّی ایران بر اساس بردهکِشی و استثمار کارگر ارزانقیمت، نمیتواند بنا بشود... کارگر ایرانی به هر اندازهای که مهارت داشته باشد، باید مزد بگیرد... به شما کارفرمایان توصیه میکنم که کنار کارخانهتان خانه بسازید تا کارگر مجبور نباشد سه ساعت بین خانه و محل کار در تردد باشد. این سه ساعت را بتواند در میدان ورزش کارخانه بگذراند. تا بدنش سالم بشود. تا روحش تازه بشود. ما به فکر اکثریت هستیم و همهی افراد مملکت باید به یک حداقل زندگی برسند. یکی از شرایط حداقل زندگی، خانهی سالم، بهداشتی، تمیز، روشن و روحپرور برای کارگر ایرانی است.»
اشک پادشاه، هنگام ترک میهن، پردهای بود خاموش ولی گویا از گریهی مادرانی که در راه بود. نگاه پدر در واپسین وداع، نمادی بود تلخ و اشکآلود از شورستانی که در راه بود. نگاه نسلی که باید سازنده میشد و سوخته شد. شهرِ قصهای که ناگهان خاکریز شد، از تِکه-پارههای پیر و جوان.
— Reza Pahlavi (@PahlaviReza) July 25, 2020
۱/۲ pic.twitter.com/Lzc07U4wMW
شاهزاده رضا پهلوی سپس ادامه میدهد: «از زمانی که پدرم این سخنان را به زبان آورد، نیمقرنی میگذرد؛ نیمقرنی پُر از فراز و نشیب. راهی که با تمام دشواریها، راه ترقّی بود. راهی که در سقوطی سهمگین، مسدود شد. انسدادی که بسیاری از آحاد ملّت را در فقر فرو برده؛ فقری که باید هر ایرانی را به فکر وادارد.»
او افزود: «چهل سال پیش در چنین روزهایی، پدرم پادشاه ایران در کرانه تاریخ در سواحل نیل، چشم از جهان فرو بست. اشک پادشاه، هنگام ترک میهن، پردهای بود خاموش ولی گویا از گریه مادرانی که در راه بود. در آن اشک و در آن واپسین نگاه، ناگفتههای بسیار بود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رضا پهلوی در این پیام ویدئویی به مناسبت چهلمین سالگرد درگذشت پدرش گفت: «نگاه پدر در واپسین وداع، نمادی بود تلخ و اشکآلود از شورستانی که در راه بود. نگاه نسلی که باید سازنده میشد و سوخته شد. شهرِ قصهای که ناگهان خاکریز شد، از تِکّه پارههای پیر و جوان.»
او ادامه داد: «نگاه پدر در آن واپسین وداع، نگاه مظلومان بیآب و بینان امروز بود. اشکی بود که امروز از چشم فقر میریزد؛ از چشم دهقان؛ از چشم معلم؛ از چشم رُفتگر و از چشم کولبر. اشک پادشاه، اشک دادخواهی بود؛ دادخواهی مردم در بیدادگاهی که در راه بود.»
شاهزاده رضا پهلوی پیام خود را با این جمله پایان میبرد: «آری، فرزندان میهن، در آن واپسین نگاه، ناگفته بسیار بود. اشک پدرم، اشک ایران بود.»